بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه آنچه در این صفحه میخوانید
هـ. چرا عزاداری میکنیم – پاسخ به سؤالات عزاداری
لازم به تذکر است که در اواخر بحث «چرا دین» به فائدهای از فوائد عظیم دین اشاره کردیم که شکوفایی استعدادها به نحو حداکثری به وسیله کانونی کردن دو قوه عقل و احساس در وجود ما بود و عزاداری از این جهت، کارکردی بسیار قوی در این مسأله ایفا میکند. چرا عزاداری میکنیم
لطفا به مطالب آن قسمت با توجه به این نکته یک بار دیگر مراجعه کنید.
مطالبی را در این قسمت نیز در قالب چند نکته کوتاه بیان میکنیم:
آنچه در این نوشتار می خوانید:
- نکته اول (تسلیم به رضای الهی باید بود)
- توضیح مطلب
- تطبیق مباحث در واقعه عاشورا
- نکته دوم (هزارو اندی سال گذشته)
- از عجایب روزگار
- پاسخ به قرائتی افراطی از مسأله وحدت بین مسلمین
- نکته سوم (چرا اینگونه)
- شروع عزاداری
- چرا هر مسلمانی باید در مجالس عزا شرکت کند
- نکته چهارم (اصل واقعه)
نکته اول: اشکالات مبنایی چرا عزاداری میکنیم
یک. گاهی اشکالات به بحث عزاداری اشکالات مبنایی است. چرا عزداری میکنیم
یعنی به عنوان مثال میگویند گریه کردن در عزاداری و امثال اینها خلاف تسلیم بودن به رضای الهی و … است، یعنی چنین تصور میشود که عزاداری و گریه بر اهل بیت، با راضی بودن به اراده الهی متنافی است.
توضیح مطلب:
توضیح اینکه اراده الهی به دو معنا استفاده میشود.
یکی اراده تکوینی و دیگری اراده تشریعی.
اراده تکوینی همان چیزی است که پس از اراده الهی در نهایت در خارج محقق میشود.
به عنوان مثال وقتی سیبی از درخت میافتد یا هر فعل اختیاریِ ما، پیش از آن توسط خداوند متعال اراده شده است و هیچگاه نمیشود که از اراده الهی تخلف کند.
با اختیار انسان هم در تنافی نیست، زیرا خداوند متعال اراده میکند که انسان با اختیار خود، کاری را انجام دهد و در نتیجه مشکل خاصی از این جهت ایجاد نمیشود.
اما اراده تشریعی اوامر و نواهی خداست.
اینکه دروغ حرام است یکی از ارادههای خداست ولی به معنای اراده تشریعی.
اراده تشریعی به معنای اراده قانونی خداست که همان احکام شریعت و امر و نهیهای دین است.
در خارج وقتی بندهای دروغ میگوید با اراده تشریعی خدا مخالفت کرده است ولی با اراده تکوینی خدا خیر.
خدا از دروغ نهی کرده است پس این بنده با اراده تشریعی خدا مخالفت کرده است.
اراده تکوینی خدا به اختیار این فرد تعلق گرفته است و لذا این فرد مختارا دروغ گفته است و لذا فعل او مطابق با اراده تکوینی الهی است.
در بحث عزاداری، گریه ما به تعلق گرفتن اراده تکوینی خدا به اختیار داشتن یزید نیست بلکه گریه ما از مخالفت یزید با اراده تشریعی و عصیانهایی است که انجام داده است.
تطبیق مباحث در واقعه عاشورا
در عبارتی مختصر میتوان گفت:
واقعه عاشورا (به عنوان محور عزاداریهای ما) از سه جهت مستحق سه چیز مختلف است:
از جهت عصیان بدکاران، مستحق سرزنش و تقبیح
و از جهت طاعت جریانِ حق مستحق خوشحالی و مدح
و از جهت فعل خداوند متعال مستحق تحمید و تسبیح است
و لذا حضرت زینب سلام الله علیها در جواب اینکه « دیدید خدا با شما چه کرد؟» فرمودند:
چیزی جز زیبایی ندیدم. چون سؤال از فعل خداست، از فعل خدا جز زیبایی چیزی دیده نمیشود.
آنچه که در این واقعه زشت بود فعل خدا نبود بلکه جنایت ظالمین بود که مخالف اراده تشریعی الهی بود.
نکته دوم:
دو. گاهی اشکالات به چرایی توجه به عزاداری بعد از هزار و اندی سال است. چرا عزداری میکنیم
میگویند چرا تاریخ را نبش قبر میکنید و مطالبی را زنده میکنید که جز اختلاف و درگیری بین مسلمین فائدهای ندارد.
پاسخ اینکه اولا ما یکی از فوائد بسیار عظیم عزاداری را در انتهای فصل «چرا دین» تبیین کردیم.
ثانیا واقعه عاشورا مسألهای است که در تصمیم گیریهای امروز ما از ریز و درشت احکام تا ریز و درشت برنامههای سیاسی و اجتماعیِ هر فرد مسلمانی تأثیر گذار است.
ما وقتی با تاریخ اسلام آشنا شویم و بدانیم که صحابه آن چنان انسانهای اعجوبه و متدینی که اهل سنت اصرار دارند همه صحابه را آنگونه بدانند نیستند، طبیعی است که در جزئیات احکام روایات ابوهریره را با روایات امیرالمؤمنین سلام الله علیه یکی نمیکنیم و به نتایج مختلفی در فقه زندگی امروزمان میرسیم.
همچنین وقتی ابوهریره را ببینیم که در دستگاه خلافت بنی امیه جیرهخوار است و از سوی دیگر ظلمهای عجیب بنی امیه را ببینیم و از آن سو امیرالمؤمنین را ببینیم که حتی یک روز هم حاضر نیستند که در دستگاه خلافتشان شخصی با ویژگیهای معاویه حضور داشته باشد و سریعا او را با آغاز خلافت ظاهریشان عزل میکنند، طبیعی است که ما نیز در زندگی سیاسی اجتماعی امروزمان متوجه میشویم که چه کسانی به سبک ابوهریرهها عمل میکنند و چه کسانی به سبک امیرالمؤمنین سلام الله علیه و طبیعی است که با بصیرت تاریخی متوجه میشویم که خودمان باید کدام یک از این دو دسته را انتخاب کنیم.
مگر نه این است که بسیاری از علمای اهل سنت به دلیل اعتنای بسیارشان به ابوهریرهها تا همین امروز هم، فتوا به وجوب اطاعت از حاکم جائر و ظالم دادهاند؟![۱]
از عجائب روزگار!
عجیب اینکه اهل سنت به تقیه در نزد شیعیان اشکال میکنند ولی به فتوا به وجوب اطاعت از حاکم ظالم اشکالی نمیکنند!
بله!
وقتی کسی فتوایش مخالفت با حاکم ظالم بود طبیعی است که در مواقعی مجبور میشود برای مصلحت برتر، مثل حفظ جان، دستور به تقیه بدهد ولی کسی که دستش در دستگاه ظلم و جور است طبیعی است که نیازی به تقیه نخواهد داشت!
آری!
اینها نبش قبر تاریخ نیست بلکه تدبر در آثار سابقین است که بارها در قرآن به آن سفارش شده است.
زیرا برای امروز ما درسها دارد و مهمترین درس آن در اولین مرحله انتخاب مذهب است و از آنجا که اهل سنت میدانند که با بررسی عمیق تاریخ، بسیاری از اعتقاداتشان به باد فنا میرود و بسیاری از توجیهات علمای آنها، مورد پذیرش مردم واقع نمیشود از این کار بیمناک هستند.
زیرا شیعه یزید و معاویه ندارد.
آری! اگر مردم تاریخ بدانند، به ضرر عده ای است…
آنها یزیدی دارند که با اصرار معاویه روی کار آمد و حال اینکه امام حسین را شهید کرد و خانه کعبه را آتش زد و در شهر پیغمبر اکرم، فاجعه حرة را[۲] به بار آورد که زبان از وصف قبح آن عاجز است. چرا عزداری میکنیم
اگر مردم بدانند که معاویه چه کرده و حال اینکه از صحابه بوده است، چه کسی حاضر میشود عدالت صحابه را قبول کند.
اگر مردم بدانند که خالد بن ولید با زن مالک بن نویره زنا میکند در حالی که مالک بن نویره را ظالمانه میکشد و خلیفه اول در دفاع از او میگوید:
«اجتهاد کرده ولی اجتهادش خطا بوده است»، چه کسی حاضر میشود، این افراد را قبول کند.
اگر مردم بدانند که خلیفه دوم مظهر خشم و بدرفتاری است به طوری که نوع صحابه از او میترسیدهاند دیگر چه کسی باور میکند که او پیرو آن رسولی است که به پیغمبر اخلاق معروف است.
و جالبتر اینکه بدانند آن کسی که در میان مؤمنین چنین رفتاری دارد، در میان دشمنان، در تمامی جنگها یک نفر نیز نکشته است.
حتی ابن ابی الحدید معتزلی که اسم یک نفر را برای کشتگان او نام میبرد در قسمتی دیگر همان فرد را از کشتگان دیگری بیان میکند.
آری!
اگر مردم بدانند که حجاجها چه کردند در حالی که صحابه پشت سر آنها نماز میخواندند و در دستگاه آنها به زر و زیور دنیا مشغول میشدند و از آن سو همین صحابه، برای پول و دنیا جنگِ جمل به راه انداختند، مبنایشان عوض خواهد شد.
آری!
اگر مردم بدانند که صحابه با دختر پیغمبر در روزهای بعد از وفاتش چه کردند هرگز دل به آنها نمیسپارند و آنها را مبنای معارف دین قرار نمیدهند.
آری! و بسیاری آریهای دیگر که هر یک ابعادی از مسأله را روشن میکند.[۳]
لذا ما شیعیان هیچگاه از تبیین مسائل تاریخی و نه هیچ مسأله دیگری نمیترسیم،
زیرا وقتی حق با کسی بود در مقام بحث علمی هرگز از آشکار شدن حقائق نمیترسد ولی اگر کسی مشکلی داشته باشد طبیعی است که مثل مطالبی که از بزرگان اهل سنت در ابتدای این فصل در سانسور حقائق نقل شد، عمل میکند.
پاسخ به قرائتی افراطی از مسأله وحدت بین مسلمین
از اینجا روشن میشود که بیان مشابه همین مسأله در مسأله وحدت نیز پاسخش چیست.
در مسأله وحدت بین مسلمین، برخی دقیقا مشابه همینجا استدلال میکنند که تاریخ را بیان نکنید و دست از امامت بردارید تا بین مسلمانان اتحاد ایجاد شود.
هرگز!
پس دستور قرآن به مراجعه به آثار گذشتگان برای عبرتگیری چه میشود.
خصوصا که ما در فهم اصل دینمان محتاج این تحقیقات هستیم.
خصوصا که مسألهای چون مسأله امامت از آن مسائلی است که در تمامی معارف ما تأثیر گذار است.
اگر ما امامت امیرالمؤمنین و اولاد طاهرینش را قبول کنیم، پیغمبرمان و معادمان و خدایمان یک طور میشود و اگر نه به گونهای دیگر.
اصل مسألة وحدت مسأله حقی است که در روایات شیعه تحت عناوین مختلفی مطرح شده است ولی متأسفانه برخی از افراد با تبیین قرائتهای نادرست از این مسأله در صدد انحراف در آن هستند.
نکته سوم: کیفیت عزاداری
سه. برخی اشکالشان به عزاداری اشکال کیفیت برگزاری آن است.
مثلا به برخی از سبکهای عزاداری اشکال میکنند یا مثلا میگویند به جای بر قراری عزاداری صرفا منبری باشد و صحبتهای علمی و امثال آنها ولی این کارها از قبیل سینه زنی و … به چه انگیزهای انجام میشود؟
با مطالبی که در انتهای فصل «چرا دین» گفتیم روشن میشود که نقش اصلی عزاداری تحریک عواطف و احساسات و همسو کردن آنها با عقل است.
لذا عاطفه یک بُعد ضروری در عزاداری است. اما اینکه برخی از سبکهای عزاداری قابل دفاع نیست و باید اصلاح شود، مطلبی مسلم است، اما نباید این تغییر به صورتی باشد که بُعد عاطفی عزاداری حذف شود.
البته نباید فراموش کنیم که چه شد که عزاداری در شیعه آغاز شد.
شروع عزاداری
شروع آن از این قرار بود که ناگهان به مردمانی گفتند که پسر پیغمبرتان را با چنان وضعی شهید کردهاند و خانواده او را اسیر.
آری!
پسر پیغمبرم را که محبوب دل من است و پسری که در حق او فرمود سید جوانان اهل بهشت است؟!
آری!
چه کسانی او را کشتند؟
گفتند خلیفة المسلمین و جمعی دیگر از اطرافیانش!
اگر میگفتند امت کفر تحملش سادهتر بود!
امت اسلام او را کشتند!؟
وای بر اسلامی که امتش چنین با سید جوانان اهل بهشت و محبوب قلب رسول خدا چنین کند!
این واقعه آن قدر تلخ است که جا دارد هر مسلمانی قالب تهی کند!
به سر و سینه زدن که کاری نیست. اگر مسلمانی از غیرت بمیرد نه تنها سرزنش شده نیست بلکه نیکو نیز هست.
لذا عزاداری در ابتدا نیز به شیعیان اختصاص نداشت و بعدها درگذر تاریخ مختص به شیعه شد.
چرا هر مسلمانی باید در مجالس عزا شرکت کند
و الا به نظر میرسد که هر مسلمانی بخواهد منصفانه به این داستان نگاه دارد، جا دارد که در چنین مجالسی شرکت کند یا از این سنخ مجالس برگزار کند تا به نوعی به رسول خدا اعلام کند که:
ای رسول خدا!
اگر چه من نبودم در آن زمان ولی من هرگز از آن گروه ظالم نیستم و نخواهم بود و امروز این کاری است که از دست من بر میآید که با برگزاری مجالس عزا از این کار آنها اعلام برائت کنم.
اما در مورد جزئیات کیفیت عزاداری ما صحبت خاصی نداریم.
آنچه مهم است وجودِ قویِ شور و احساسات در عزاداری و البته عدم تنافی آن با عقلانیت است.
حال هر سبک عزاداری که بهتر جلوهگر این مطلب باشد پسندیدهتر است.
لذا بزرگان دین هم همواره با انحرافاتی که در عزاداریها مشاهده میشود برخورد جدی داشتهاند.
زیرا زعیمان شیعه در حال حاضر آنها هستند و بر اساس دستور اهل بیت باید دین را از بدعتها خالی کنند.
نکته چهارم: وقائع پیرامون واقعه دردناک چرا عزداری میکنیم
چهار. برخی به جزئیات وقائعی که در عزاداریها بیان میشود اشکالاتی دارند.
مثلا اهل سنت اصرار دارند که شیعیان کوفه امام حسین را شهید کردند و امثال این صحبتها.
ما در مقابل این سنخ مباحث بسیار استقبال میکنیم چرا که به تنقیح حقایق میرسد و ما را با واقعیتها آشنا میکند.
البته در خصوص اینکه امام حسین را چه کسی شهید کردهاند بزرگان و محققین ما کتب متعددی نوشتهاند و از بهترین آنها دو کتاب را توصیه میکنم.
اول کتابی است به اسم ناگفته هایی از عاشورا که آیت الله سید علی میلانی مؤلف مطالب آن هستند و در سایت ایشان کتاب به صورت رایگان قابل دانلود است.
دوم کتابی است که یکی ازمحققین به تازگی زحمت تألیف آن را کشیدهاند و به صورت تخصصی در همین موضوع نگاشته شده است و خلاصهای از آن را نیز به صورت یک مقاله منتشر کردهاند.
اسم محقق این اثر، آقای محمد رضا هدایت پناه و نام کتاب «بازتاب تفکر عثمانی در حادثهی کربلا» است.
این کتاب به طور تخصصی دراین موضوع است و نشان داده که شیعیان کوفه در سپاه یزید حضور نداشتند.
[۱] به عنوان مثال مهمترین دلیل اهل سنت بر صحت نماز در زمین غصبی، عملکرد صحابه است! زیرا قطعا صحابه بسیاری چنین کاری را انجام دادهاند!
[۲] واقعه حَرّه، نام واقعه برخورد خشونتآمیز لشکر شام به فرماندهی مسلم بن عقبه با قیام مردم مدینه. در سال ۶۳ قمری مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حَنظَلة بن ابی عامر علیه حکومت یزید بن معاویه قیام کردند. در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از صحابه پیامبر(ص) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت.(برای اطلاعات بیشتر رک: سایت ویکی فقه، تحت عنوان واقعه حرة و از آن طریق به آدرس بسیاری از مصادر متبر تاریخی که در مورد این واقعه توضیحاتی دادهاند رهنمون میشوید.)
[۳] برای اطلاع تفصیلی از تک تک موارد نام برده شده در متن میتوانید به سری کتابهای آیت الله سید علی میلانی مراجعه بفرمایید. تمامی موارد فوق الذکر در کتب ایشان با اسناد اهل سنت، به طور کامل بیان شده است.
سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین