بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه آنچه در این صفحه میخوانید
خلاصه آنچه در این صفحه میخوانید: فلسفه مصیبت و بلا در زندگی بشر و چرا خدای ارحم الراحمین مصیبتها را بر طرف نمیکند فلسفه مصیبت ها و بلا ها
- معنای صحیح و نیز معنای نادرست خوش بینی
- ویژگیهای نگاه درست
- ویژگی نگاه زیرکانه
- معنای دقیق عبرت
- گناه از مهمترین عوامل کوری
- منشأ عدم استجابت برخی از دعاها
- فرعون مستجاب الدعوة
- آیات الهی در انتظار نگاه ما
- نگاه صحیح به بلا
- اولین درس بلا به ما: همه چیز رفتنی است! پس به چیزی جز خدا دل نبند!
- دومین درس بلا به ما: اگر از دوست رسیده است، نیکوست! بلای پدرانه! بلا سبب رشد ماست و خدا بهتر میداند چه برای من مناسب است!
- سومین درس بلا به ما: حواست را جمع کن! منشأ این بلا، اعمال توست!
- چهارمین درس بلا به ما: از نو شروع کن! بلا گناهت را پاک کرد.
- دیگران باید به بلای ما چگونه بنگرند؟
- بلایی که بر من وارد شده است، آزمایش شکر است برای دیگران
- توجه به بلایای بدتر: گمراهی و بیماریهای روحی و معنوی
- سه مشکل پولدارهای اهل خیر
- توجیه پولدارها برای خیرات نکردن
جهان بینی وحیانی
بسیاری از درهای به ظاهر بسته، باز هستند، این ما هستیم که با جهان بینی ناصحیح، گمان میکنیم، با در بسته مواجه هستیم. جهان بینی صحیح، زندگی ما را متحول میکند.
خدا میخواهد ما رشد کنیم. شبیه پدر و مادری که برای رشد بچه خود، حاضر میشوند به او واکسن بزنند یا گاهی خواسته هایش را برآورده نکنند.
این نوشتار را بخوانید تا بهتر بفهمید که خدا چه قدر شما را دوست دارد.
خوش بینی
خوش بینی:
برخی میگویند در زندگی باید خوش بین بود. مثبت نگریست.
کلام زیبایی است ولی گاهی نادرست تفسیر میشود.
اگر چیزی در واقع زشت باشد، خوش بینی حماقت است. انسان عاقل واقع بین است.
هم خوبیها را میبیند و هم بدیها را.
هم مشکلات را میبیند و هم توانمندیها را.
کسی که چیزهایی را که واقعا بد هستند، خوب میپندارد یا خوب بودن آن را به خود تلقین میکند، نادان است.
انسان عاقل است، سعی میکند واقع را آن طور که هست بشناسد و مطابق آن برنامه ریزی کند.
لذا بنده به جای اینکه بگویم، «خوش بین» باشید، میگویم «واقع بین» باشید.
بله. گاهی «خوش بینی» در جایی استفاده میشود که ممکن است در خارج دو اتفاق بیفتد که یکی بد است و یکی خوب.
به شخص میگویند از الآن نگران نباشد. به رحمت خدا امید داشته باش.
خوش بین باش! این معنای درستی است و با واقع بینی تنافی ندارد.
اول باید نگاه درست شود تا بتوان جهان را خوب شناخت. نگاه درست به وقائع اطراف چه ویژگیهایی دارد؟
اولین ویژگی نگاه درست، عبور از ظاهر پدیده هاست
تصادفی را میبینیم
گاهی از این میپرسیم که راننده مرد بود یا زن! کسی کشته شد یا نه!؟ سرعتها چه قدر بود؟ پلیس زود رسید یا نه؟!
ولی انسانهایی که روی نگاه خود کار کرده اند، به اموری نظر میکنند که کمترند افرادی که به آنها نگاه کنند.
ناگهان با خود میگویند، آیا راننده صبح که نماز میخواند، خیال میکرد که نماز آخرش باشد؟
آیا آماده شده بود؟ کی نوبت من میرسد؟
ویژگیهای نگاه زیرکانه
دیدنی که ظاهر اشیاء عبور میکند، دو فرق اساسی با بقیه نگاهها فرق دارد.
منشأش کنجکاویِ صرف نیست.
منشأش حکمت است.
یعنی شخص در این تصادف به دنبال گمشده ای میگردد که با آن رشد کند.
کسی که میخواهد بداند سرعت ماشینها چه قدر بود و … تنها به دنبال یک سری اطلاعاتی است که از روی کنجکاوی میپرسد.
ولی کسی که از خود سؤالهای حکمت آمیز میپرسد، در واقع به دنبال بهره گیری از این واقعه برای «««رشد خود»»» است.
اگر زمانی که به یک بنای تاریخی عظیم رفتید، تا یک ماه، حال هوای معنوی عجیبی داشتید، معلوم میشود که روی نگاه خود کار کرده اید.
چه قدر عبرتها زیاد و عبرت گیرنده ها کم هستند.
خداوند در ذره ذره زندگی ما، آیات و نشانههایی قرار داده است که در مسیر کمال به آنها نیاز داریم.
پس باید به آنها نگاه کنیم. گاهی کوچکترین اتفاقات، به قدری برای ما پیام دارند که مسیر زندگی ما را عوض میکنند.
فلسفه مصیبت و بلا در زندگی بشر و چرا خدای ارحم الراحمین مصیبتها را بر طرف نمیکند فلسفه مصیبت ها و بلا ها
عبرت یعنی…
عبرت از «عبور» میآید. عبرت یعنی عبور و گذر از ظاهر اتفاقات به باطنهایی که سبب رشد ماست.
به همین جهت است که فرمودهاند:
«هر نگاهی که در آن عبرت نباشد، سهو و حواس پرتی است.»(امالی شیخ صدوق به سند صحیح اعلائی، ص۲۷)
اتفاقات اطراف ما دارای باری هستند. بارشان حکمتهایی است که تنها کسانی آنها را درمی یابند که اهل عبور از پل ظاهر به باطن هر پدیده باشند.
خواب و بیداری، خوردن و تخلّی، طلوع و غروب، شب و روز، کار و استراحت، همه و همه دریاهایی از حکمت هستند که ما معمولا از آنها بهره کمی میبریم.
خداوند متعال فرمود:
بل اکثرهم لا یعقلون: بلکه اکثر آنها نمی اندیشند
مقدمه درست دیدن جهان، اصلاح دید است. ابتداء باید چشمان خود را باز کنیم تا بتوانیم به حقایق نظر کنیم.
اگر کسی قلبش بمیرد یا چشم دل خود را کور کند، قدرت دیدن حقایق را نخواهد داشت.
همان است که قرآن فرمود:
برای آنها دلهایی است که با آن نمیفهمند و برای آنها چشمانی است که با آنها نمیبینند و برای آنها گوشهایی است که با آنها نمیشنوند.
آنها مانند چهارپایان هستند بلکه گمراه تر، آنها همان غافلین هستند.(اعراف، آیه۱۷۹)
غافل همان کسی است که اگرچه چشم دارد ولی نمیبیند!
بله. ظواهر را مثل همه میبیند ولی به باطن آنها عبور نمیکند.
سطحی نگری و عبور نکردن از ظواهر، ما را از «چهارپایان» گمراهتر میکند.
از عوامل کوری…
از بزرگترین عوامل کوری چشم باطن، گناه است.
تا زمانی که غرق شهوتها و لذتها باشیم، نمیتوانیم در مسیر کمال حرکت کنیم.
بسیاری از اتفاقات ناخوشایند، ثمره اعمال خود ماست. کافیست مقداری دقت کنیم و از ظاهر آن بگذریم.
منشأ عدم استجابت برخی از دعاها
گاهی منشأ عدم استجابت دعاهای ما یا حتی عدم استجابت دعای دیگران در حق ما، مشکلی در اعمال ماست.
صله رحم، بی توجهی به برخی از حقوق منشأ مهمی برای استجابت بسیاری از دعاهاست.
فرعونِ مستجاب الدعوه
در روایتی آمده است: روزی دهقانی شکایت خود را به نزد فرعون برد. به او گفت:
من دهقانی هستم که مزرعه ای داشتم.
روزی جوانی بی کار و بی چیز را به مزرعه خود راه دادم.
به او کار دادم و بعد از مدتی به سر و سامانی رسید. میخواستم به سفری بروم و او را جانشین خود قرار دادم.
بعد از برگشت از سفر، او مرا به مزراعه خودم راه نداد و در نبود من خود را به عنوان صاحب مزرعه جا زده بود و به این صورت مزرعه ار از دست من در آورد.
آقای فرعون! شما بگو باید با چنین کسی چه کنند؟ من به او جز خوبی نکردم ولی او با من چنین کرد!
فرعون هم گفت: باید او را در دریا غرق کنند!
دهقان گفت: کافی نیست. لطفا این دستور را بنویس و بر آن مهر بزن.
فرعون دستور داد بنویسند و مهر بزنند.
میدانید که فرعون مستجاب الدعوه بود. هر موقع دعا میکرد دعایش مستجاب میشد.
لحظه ای که فرعون در نیل قرار گرفته بود و داشت غرق میشد، دست به دعا برداشت.
ای خدا! تو هیچگاه مرا رها نکردهای. مرا نجات بده!
اما این بار دعایش مستجاب نشد! جبرئیل نامه مهر شده فرعون را از آسمان به سوی او پرتاب کرد!
فرعون تازه متوجه شده بود که غرق شدن او، نتیجه حکم خود اوست.
فرعون همان کسی است که هیچ نداشت و خدا به او همه چیز داد ولی خود را به عنوان خدا جا زد و گفت من ربّ بزرگ شما هستم.
به حکم خود فرعون، جزای چنین کسی، غرق شدن است و خدا حکم او را در حق خودش اجرا کرد!
فلسفه مصیبت و بلا در زندگی بشر و چرا خدای ارحم الراحمین مصیبتها را بر طرف نمیکند فلسفه مصیبت ها و بلا ها
آیات الهی در انتظار نگاه ما!
سوره مبارکه نمل آیه ۹۳:
به زودی خدا آیاتش را به شما نشان خواهد داد و آنها را خواهید شناخت و ربّ شما غافل نیست از آنچه انجام میدهید.
زندگی ما، پر است از آیات خدا که به وعده خدا برخی را خواهیم شناخت.
این تعابیر به این معناست که باید در زندگی خود به آیات و نشانههای الهی توجه کنیم.
باید به دنبال آنها بگردیم.
باید دستان خدا را در زندگی خود حس کنیم.
چه بسیار خوشیهایی که در یک لحظه به غم و غمهایی که در یک لحظه به شادی تبدیل میشود.
انسانهای فهمیده از اینها درس زندگی میگیرند.
میفهمند که نباید از غم مأیوس شد و نباید به خوشیها دل بست. گویا برای چیز دیگری خلق شدهایم.
بلا را چگونه بنگریم
یکی از مهمترین نکات این است که باید بلاها و مصیبتها را چگونه دید؟
برخی عادت کرده اند که به اینها به صورت اتفاق و حوادث نگاه کنند.
مثلا وقتی با یک تصادف ماشین مواجه میشوند، مسأله را در سرعت دو ماشین و نقص فنی خودرو پیگیری میکنند.
یا مثلا بعد از وقوع زلزله، سریعا به دنبال اطلاع از وضعیت گسلها و انرژی پنهان شده در آنها هستند.
برخی نیز عادت کرده اند که به اینها فکر نکنند.
این طوری راحتتر میتوانند از لحظه های زندگی لذت ببرند.
اگر بخواهند به حقایق فکر کنند، اوقاتشان تلخ میشود. تنها چیزی که هست اینکه اگر کاهی با چنین صحنه هایی مواجه شوند، آرزو میکنند، این صحنه هیچ گاه برای آنها رخ ندهد.
برخی نیز به اینها به صورت آیهها و نشانههای الهی در زندگی خود نگاه میکنند. بیماری، مصیبت و بلا همه و همه علتهایی طبیعی دارند ولی این مسأله منافاتی با علت ماورایی داشتن این امور ندارد.
گویا همه علتهایی طبیعی دست به دست هم داده اند تا روح این جهان یعنی خدایی خدا را به تصویر بکشند.
اولین درس مصیبت این است که به هیچ چیز دل نبند چون رفتنی است.
وقتی مصیبت را میبینی به یاد بیار که همه چیز تو، رفتنی است و الآن زمان آزمایش توست.
وقتی هیچ نداری بدان که از اول هیچ کس چیزی نداشته است و این نیز آزمایش توست.
سوره فصلت آیه ۵۳: سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ
به زودی نشانه هایمان را در آفاق و درخودشان نشان خواهیم داد تا برای آنها آشکار شود که همانا «او» حق است.
آری! نشانه های حقانیت او در درون و بیرون وجود ما، بسیار است.
چشمان با بصیرت نیاز است که اینها را ببیند.
دومین چیزی که در هنگام بلا باید دید!
هر چه از دوست رسد نیکوست!
آیا تا به حال از گرفتار شدن به بلایی خوشحال شده اید؟
معمولا در ابتدای مواجهه کمتر کسی است که از بلا خوشحال شود ولی گاهی بعد از مدتی که میگذرد، به نکاتی آگاه میشویم که آن بلا به نظرمان رحمت الهی میآید!
واقعیت این است که اگر مؤمن باشیم، تمام بلاهایی که به آنها گرفتار میشویم چنین خواهند بود.
در تعداد زیادی از روایات، فرموده اند که خدا تنها اصلح و بهتر را برای مؤمن میخواهد و برای او محقق میکند.
خواه بلا باشد و خواه نعمت.
اگر ما به فکر انجام وظیفه خودمان باشیم، او به آنچه که باید، کاملا آگاه و تواناست.
بلاهای پدرانه!
فرزند من، کمتر از یک سال سن داشت.
گاهی مجبورم میشدم از دستان کوچکش چیزی را به زور بگیرم.
گاهی از این کار من ناراحت میشد و گریه میکرد.
ولی من ناچار بودم، زیرا اگر آن وسیله در دست او میماند، قطعا به خودش آسیبی جبران ناپذیر میزد.
حتی گاهی مجبورم وسیله را کلا از دسترس او دور کنم تا هیچگاه دستش به آن نرسد.
پول و مقام و … نیز ابزارهایی بسیار بسیار خطرناک هستند.
بسیار کم هستند افرادی که اینها را داشته باشند و به خود آسیب جدی نزنند.
خداوند مهربان و حکیم، گاهی اینها را از دسترس عده ای دور نگه میدارد و گاهی از دست آنها میگیرد.
وقتی گرفتار بلایی شدیم، خیلی از خدا ناراحت نشویم! باید فکر کنیم که ما چه مشکلی داریم!
دیدگاه خود را به سختیها عوض کنیم.
فلسفه مصیبت و بلا در زندگی بشر و چرا خدای ارحم الراحمین مصیبتها را بر طرف نمیکند فلسفه مصیبت ها و بلا ها
سختیها عوامل رشد ما هستند.
آری! حتی درخت روییده در مشکلات نیز ذات ارزشمندتر و محکمتری دارد. مشکلات ««انسان»» میسازد!
بیشتر بیاندیشیم.
و خدا بهتر میداند و خدا دلسوزتر است
کتاب توحید مرحوم صدوق، ص۴۰۵ به سندی خوب با اندکی تصرف برای روانی ترجمه:
در آنچه خداوند متعال به موسی وحی فرمود این بود که:
ای موسی! من خلقی محبوبتر از بنده مؤمنم نیافریدم و من اگر او را به آن چیزی مبتلا و گرفتار کنم، به چیزی گرفتار میکنم برایش «بهتر» است و اگر به او عافیت بدهم، به آن جهت است که برایش «بهتر» است.
و «من» آگاهترینم به آنچه که به صلاح بنده من است.
پس باید بر بلای من صبر کند و باید نعمتهایم را شکر کند و به قضای من راضی باشد.
تا به حال چند بار در زندگی، از چیزی خوشتان نمی آمد و بعد از مدتی متوجه شدید که چه قدر برایتان مفید بود؟
از الطاف خدا این است که گاهی این مصلحتها را آشکار میکند تا بنده مؤمن، دلش مطمئن شود و در بقیه زمینه ها نیز به او اعتماد کند.
امان از فراموشکاری
ما برای این دنیا خلق نشدهایم.
گاهی به دلیل کم ظرفیتی به این دنیا وابسته میشویم.
مثلا پول دوست میشویم. مقام دوست میشویم.
قرار بود با مصرف صحیح پول، به آسمانها عروج کنیم ولی به زمین چسبیدیم و قدم از قدمی بر نداشتیم.
در این حالت، شبیه بیماری هستیم که باید درد و مزه تلخ دارو را تحمل کنیم، تا به سلامتی برگردیم تا دو بتوانیم با دو بال سعادت پرواز کنیم.
سختیها این وابستگیها را کم میکند و به ما تذکر میدهد که رفتنی هستیم.
انسان فهمیده، با ورود مصیبتی بر او، متوجه اشتباهات یا کوتاهیهایش میشود و حواس خود را بیشتر جمع میکند.
انسان فهمیده، مصیبت ها را سکوی پرتاب خود به بالاترین آسمانها میداند و از آنها حداکثر بهره را میبرد.
انسان جاهل، در سختی جزع و فرع میکند و بعد از بر طرف شدن سختی و مصیبت در وقتی که باید، روز از نو و روزی از نو!
بدون تغییری به مسیر ادامه میدهد.
فلسفه مصیبت و بلا در زندگی بشر و چرا خدای ارحم الراحمین مصیبتها را بر طرف نمیکند فلسفه مصیبت ها و بلا ها
نگاهی دیگر به مصیبت و بلا
یکی از حکمتهایی که در روایات متعدد برای مشکلات و صبر در مقابل مصیبت ها ذکر شده است، پاک شدن از گناهان است.
خداوند که مؤمنین را دوست میدارد، نمیخواهد که جزای اعمال آنها به آخرت کشیده شود.
لذا در این دنیا ما را به سختیهایی مبتلا میکند که از آلودگیهای ما پاک کند و در نتیجه از عذاب آخرت نجات پیدا کنیم.
آری! مشکلات و مصیبت ها مانند دارو هستند که اگرچه تلخ اند ولی صبر بر مزه ناخوش آنها، از ناخوشیهای زیادی پیشگیری میکند.
گناهان در ما بیماریهایی به وجود آورده اند که جز با صبر بر داروی تلخِ مصیبت ها نمیتوانیم آن بیماریها را از بین ببریم.
همچون کودکی که از دکتر آزرده میشود، شروع به اعتراض به خدا میکنیم.
دیگران به مصیبت شما چگونه باید بنگرند: مصیبت دیگران آزمایش شکر برای صاحبان سلامت
گفتیم، مشکلات و مصیبت مثل فقر و بیماری و گرفتاری، بنابر مصلحت خدا در مورد مؤمن محقق میشوند.
یعنی گاهی خدا آنها را برای بنده مؤمنش میخواهد، زیرا اینها برای آن بنده بهتر است.
اما وظیفه دیگران چیست؟
آیا میتوانند بگویند: خدا برایش چنین خواسته است! پس بگذار در همین فقر بماند!
هرگز! در روایات متعدد به این مسأله اشاره شده است، که یکی از امتحانات شخص دارای مال، این است که به همین افراد رسیدگی کند و مشکلات آنها را بر طرف کند.
امتحان فقیر، صبر است و امتحان غنی، بخشش و گذشت از مال و شکر.
در گوشهای از کشور ما زلزله آمده است.
این زلزله برای غیر مؤمنانِ تذکر و برای مؤمنان آن منطقه، امتحان صبر و برای سائر مردم قسمتهای دیگر ایران، امتحان بخشش و شکرِ عملی(انفاق) است.
بلاها و مصیبت های ناراحت کننده تر
معمولا ما با دیدن مظلومیت و مصیبت عده ای که گرفتار فقر و گرسنگی و تحمل سرما و سائر سختیها شده اند، کاملا منقلب و ناراحت میشویم.
بسیار نگران میشویم و حس نوع دوستی ما را به سمت کمک به این افراد میکشاند.
اما مسأله ای مهمتر هست که معمولا نسبت به آن ضد ضربه شده ایم و کمتر ناراحت میشویم.
به سند معتبر در کتاب کافی، ج۲، ص۲۱۰:
امام صادق در تفسیر آیه مبارکه :
هر کس، کسی را زنده کند گویا همه مردم را زنده کرده است(آیه ۳۲ سوره مائده) فرمودند:
کسی که فردی را از گمراهی هدایت کند، گویا همه مردم را زنده کرده است و اگر از هدایت او را گمراه کند، گویا او را کشته است.
آری!
فقر هدایت و بیماری دل معضلی است که دلسوز برای آن بسیار کم است ولی از نظر اهمیت، بسیار بسیار مهمتر است.
زیرا کسی که گرفتار مثلا بیماری جسمی است، نهایتا حیات دنیایی خود را از دست خواهد داد ولی کسی که بیماری روح دارد، حیات این دنیا و آن دنیایش را باخته است.
جا دارد حداقل به همان مقدار که به فکر «دنیای از دست رفته زلزله زدگان» هستیم، بیش از آن به فکر «مشکلات فکری و فرهنگی» آنان باشیم.
در مصیبتها و بلاها، بسیاری از افراد به خدا بدبین میشوند و حتی گاهی کافر.
اگر کسی کمک مالی میکند، در این اعطای مال نیت نه فقط خانه خراب شده را بکند بلکه نیت اصلاح امور دیگر را نیز بکند تا از اجر هر دو بی نصیب نماند زیرا اعمال به نیات است.
اگر به این موضوع علاقه دارید، توصیه میکنم حتما صفحه «اگر خدا هست پس چرا این همه ظلم و جنایت و شرور در جهان هست» در سایت ما را بخوانید.
سه تا مشکل پولدارهای اهل خیرات
پولدارها سه تا مشکل اساسی دارند:
اول اینکه مال را مال خودشان میدانند و نه «مالُ الله» و به همین دلیل در مصرف اموالشان در راههای خیر، کوتاهی میکنند.
دوم اینکه وقتی خیرات میکنند نمیدانند که بهترین زمینه خیرات چیست.
معمولا خیرات آنها به شکم و این چیزها خرج میشود.
سوم اینکه بر فرض محال اگر جایی تصمیم بگیرند که خیراتشان را در دین مردم، مصرف کنند، فردی کار میکنند و نمیروند مثل خود را پیدا کنند تا بتوانند با سرمایه های عظیمتر کارهای بزرگتری انجام دهند.
فلسفه مصیبت و بلا در زندگی بشر و چرا خدای ارحم الراحمین مصیبتها را بر طرف نمیکند فلسفه مصیبت ها و بلا ها
توجیه برخی از پولدارها از زبان قرآن
سوره یس،آیه ۴۷: هنگامی که به آنها گفته میشود از آنچه خدا به شما روزی داده، انفاق کنید، کسانی که کفر ورزیدند به کسانی که ایمان آوردند میگویند:
آیا غذا به کسی بدهیم که اگر خدا میخواست به او غذا میداد؟!
سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین