بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه آنچه در این صفحه میخوانید
خلاصه آنچه در این صفحه میخوانید: حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
- کلید نماز با توجه: دعایی خواندن نماز
- مانع اصلی عدم حضور قلب در نماز: علائق در عرض خدا
- سازوکار توجه به مرگ و تبیین اینکه چگونه سبب حضور قلب میشود
- نماز و تمرکز
- نماز فرصت طلایی قرار ملاقات با کسی که کلید همه مشکلات در دست اوست
- نماز مانند آژیر خطری در زندگی ماست
- سخت ترین واجب: یاد خداست زیرا به هیچ حدی محدود نیست
- آثار و ثمرات یاد خدا در زندگی
- معنای ترس از خدا
- رابطه دو عبادت نماز و زکات
- معنای سبحان الله
شناخت حقیقت عبادات و آنچه که در آنها باید محقق شود، رکنی اساسی برای حرکت در مسیر است.
اگر اینها را نشناسیم شبیه کسی هستیم که به او سفینه ای فضایی داده اند که با آن پرواز کند ولی آن را نشناسد.
طبیعی است که پروازی هم رخ نخواهد داد.
نهایتا چند روزی با آن مشغول بازی خواهیم شد و بس. چند روزی خم و راست میشویم و بس. حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
نمازِ دعایی
نماز صحبت کردن با خالق است. روایتیست مشهور و حاوی کلیدی بسیار بزرگ.
ای کسانی که در نماز توجه کافی ندارید، یکی از راه حلهای اساسیِ توجه بیشتر در نماز، ««دعایی»» خواندن آن است.
اگر قرار است، نماز صحبت کردن با خدا باشد، باید آن را به صورت صحبت کردن و خواندنِ خدا، خواند.
قبل از الله اکبر چند کلامی با خدای خود سخن بگوییم.
در روایات متعددی ادعیه ای برای الله اکبر نماز وارد شده است.
بعد از ورود در نماز، سوره حمد مطلع کلام ما با خداست. شروع سخن با او…
بعد در سوره توحید شروع به تمجید خدا میکنیم.
در مقابل عظمت او طاقت نمی آوریم و خضوعی در قالب رکوع و سجود میکنیم.
هر بار میفهمیم که هر چه بگوییم کفایت نمیکند و لذا صرفا سبحان الله میگوییم.
ای خدا! تو منزه هستی از هر نقصی.
در روایات بسیاری ادعیه مختلفی در سراسر نماز تبیین شده است تا نماز را به صورت دعایی در آورد.
نماز لطف بزرگ الهی برای توجه بیشتر به اوست.
منشأ مشکلات
زیر درختی بزرگ دراز کشید تا استراحت کند.
پرنده ها می آمدند و آزارش می دادند.
مدام بلند میشد و پرنده ها را می پراند ولی دوباره بعد از چند لحظه، پرنده ها جمع می شدند.
فهمید که مشکل اصلی درخت است.
تبری برداشت و آن را قطع کرد. دیگر پرنده ای نمی آمد.
دائما در نماز،پرنده های خیال سر و صدا میکنند و ما را از آرامش یاد خدا باز می دارند.
تا زمانی که درخت محبت غیر خدا در دل ما ریشه دوانده است، وضع همین است.
یک لحظه حواسمان به خدا و لحظه ای به غیر.
چاره از بین بردن این تمایلات است.
علایق اگر در چارچوب محبت به خدا باشد، عیبی ندارد.
معیارش هم این است که بنگریم آیا مانع از یاد خدا میشوند یا نه.
محبت غیر خدا به معنای دوست داشتن در عرض خداست و نه در طول خدا.
تمایلات در عرض خدا، باید نابود شود. محبت در عرض خدا شرک است.
اما اگر ما همه چیز را با عینک آفریده خدا نگریستیم، دیگر محبت در عرض خدا نیست.
شرک نیست بلکه عین توحید است.
تمثیلی که بیان شد مثل هر تمثیل دیگری، از جهتی خاص بیان کننده مطلب است و نه از همه جهات.
هرگز منظور از این تمثیل معنای بدوی آن از دنیا و محبت دنیا منظور نیست.
قبلا در مورد خود دنیا هم گفتیم.مراد از دنیا نه بستگان و نه ثروت و نه هر امر مربوط به قبل از مرگ نبود.
بستگان و مال و … میتواند دنیوی باشد باشد و ممکن است اخروی باشد.
محبت به بستگان و دوستان هم ممکن است اخروی باشد و ممکن است دنیوی باشد.
اگر در نمازمان با بستگانمان هستیم و به بازار میرویم و به شغلمان مشغولیم، یعنی محبتمان دنیاییست و اگر نه فقط در نماز بلکه در ارتباط با آنها هم دائما به خدا مینگریم، یعنی به بالاترین توحیدها رسیده ايم.
این محبت هم مقدارش بیش از محبت دنیایی است و هم زوال ناپذیر است.
این محبتها حتی به آخرت هم میرسد.
شرک از مورچه در شب تاریک هم مخفی تر است.
ایمان هم در محبتهای ما خلاصه میشود. باید در درون خود بیشتر بيانديشيم.
مرغ دل، به همان جایی میرود که به آن تعلق دارد. اگر دل به خدایی ها بسته باشیم، در موقع سخن گفتن با خدا در نماز، به سراغ جز خدا نمیرویم.
لذایذ دنیا را بیشتر دوست داریم یا خالق آنها را؟
ظرفیت لطف بزرگ خداست.
اگر انسان ظرفیت معنوی نداشته باشد، زود لبریز میشود و حرف حق را نمیشنود مگر اینکه به گونهای آن را انکار میکند.
خداوند متعال به ظرفیت معنوی همه ما بیافزاید.
آژیر خطر
استادی میفرمود: نماز شبیه آژیر خطر است.
استاد دیگر میفرمود: شبیه سنگ محک است.
استاد دیگری میفرمود: شبیه تب سنج است.
همه این تعابیر به یک حقیقت اشاره دارد و آن اینکه نماز، نشان دهنده میزان توجه به خدا در وجود ماست.
یعنی اگر در نمازمان هنوز به فکر این و آن هستیم، هنوز خدا در زندگی ما نیامده است.
اگر به سختی و مشقت در نماز یاد خدا هستیم، یعنی به سختی و مشقت خدا را در زندگی خود راه داده ایم.
یعنی هنوز عشق به خدا برای ما شعار است.
در آسمان و زمین هر آنچه دیده میشود به برکت نور است.
خدا در قرآن میفرماید که الله نور آسمانها و زمین است.
سادگی است که خود آسمانها و زمین را ببینیم ولی به نور توجه نکنیم. حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
توجه به مرگ و توجه در نماز
یکی از راهکارهای اساسی توصیه شده در روایات، برای افزایش توجه در نماز، توجه به حقیقت مرگ است.
فکر مرگ، شیرینی خیلی از شیرینیها و تلخی خیلی از تلخیها را از بین میبرد.
وقتی شیرینی شیرینیها و تلخی تلخیها از بین رفت، مرغ دل به سوی آنها پر نمیکشد.
با یاد مرگ دغدغهها کم رنگ میشود و دغدغه خدا، جای آنها را میگیرد.
برخی فکر میکنند یاد مرگ که همواره در روایات به آن توصیه شده است، موجب افسردگی میشود.
بله! اگر کسی برای مرگ برنامه نداشته باشد یا آن را پایان زندگی بداند، چنین خواهد شد.
ولي کسی که با عینک قرآن به آن مینگرد، هرگز چنین برداشتی ندارد.
عبور از زندگی پست به زندگی برتر!
خروج از زندان مؤمن به بهشت او!
چرا باید از آن بترسد و چرا از یاد آن افسرده باشد؟
یکی از بستگان نزدیک همین شهید حججی که عکسش را چندی پیش در کانال گذاشتم، نقل میکرد که ایشان ۴۰ جمعه نذر جمکران کرده بود که شهید شود.
کم نیستند جوانانی که در هر قنوت نمازشان آرزوی شهادت میکنند.
آرزوی شهادت نه برای خلاصی از مشکلات این دنیا بلکه از برای شوق رسیدن به خدا.
تنها چیزی که هیچ وقت سراغ اینها نمیآید افسردگیست.
در طوفان مشکلات مثل کوهی میایستند بدون اینکه خم به ابرو آورند و همواره در راه هستند.
خداوند متعال به همه ما توفیق ذکر و توجه به خودش را عنایت فرماید.
مقدار یاد خدا: نامحدود!
به نظر شما، بی حد و مرزترین عملی که خدا بر بندگانش واجب کرده است، چیست؟
یعنی چه عملی است که هیچ حدی ندارد و اگر هر مقدار میتوانیم، باید همان مقدار انجام دهیم و اگر بیشتر بتوانیم باز هم بیشتر باید انجام بدهیم.
لطفا اول فکر کنید و بعد بروید، سراغ ادامه متن.
نماز؟ روزه؟ حج؟ جهاد؟ خدمت به مسلمین؟
در روایت معتبری به این سوال پاسخ داده شده که عبادت بی حد و مرز، ذکر و توجه به اوست!
آری! جواب سوال در دعای پیام اول امروز آمده بود ولی به راستی چرا؟
امام صادق در پاسخ به این مساله فرمودند :
زیرا خدا هر چیزی را که واجب کرده است برای آن حدی قرار داده است. مثلا برای روزه خصوص ماه مبارک رمضان یا برای نماز تنها ۵ نوبت در روز و…
ولی در مورد ذکر خدا، هیچ حدی قرار داده نشده است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا [سوره اﻷحزاب : ۴۱](کافی،ج۲،ص۴۹۹)
خدا را باید بسیار یاد کرد و حدی برای ذکر خدا وجود ندارد.
ترجمه قسمتی از آیه:
«همانا نماز از فحشاء و منکر نهی میکند و به تحقیق ذکر خدا برزگتر است.»
اگر در رکعت نماز نتوانیم یاد خدا باشیم، آیا میشود در کل زندگی یاد او باشیم؟
توجه به خدا، یعنی توجه به برترین چیزی که باید به آن توجه داشت.
سه نوع یاد خدا
ذکر الله در روایات به سه چیز گفته میشود
اول:
همین اذکار لا اله الا الله و الله اکبر و امثال آنها که البته در صورتی که توجهات قلبی با آنها همراه شود، آثار بسیار ویژهای دارد.
به عبارت دیگر، نه توجه قلبی به تنها کافیست و نه تلفظ الفاظی خاص.
این دو در کنار هم آثار ویژهای دارند که در روزهای آینده به برخی از اذکار و آثار ویژه آنها اشاره خواهم کرد.
دوم:
یاد خدا در هر لحظه. یاد خدا از جهتی شبیه درد است.
اگر شما دردی داشته باشید، این درد همواره کنار شماست و هر لحظه اگر از شما بپرسند آیا درد دارید، پاسخ مثبت است.
توجه دائمی به کانون هستی نیز، میتواند همیشگی باشد بدون اینکه به امورات دیگر ما اختلال وارد کند.
در حال درس خواندن، سخن گفتن، راه رفتن و هر لحظه دیگر، یاد و توجه به او باشد بدون اینکه یک لحظه از او غافل شویم.
سوم:
حالتی در انسان که در انجام هر کاری حتی کارهای جزئی بلافاصله خدا را در نظر میگیرد و به خاطر خدا معصیت انجام نمیدهد و به خاطر او طاعات را انجام میدهد.
آن ذکر کثیری که حدی برای آن مطرح نشده است و هرچه بیشتر باید آن را انجام داد(در چند سطر پیش گذشت) این نوع سوم است و نه دو نوع اول. (کافی ج۲، ص۸۰)
سختترین واجب
روایتی که سندش هم صحیح اعلائی است و البته در چندین روایت دیگر نیز این مضمون آمده است.(برای نمونه، کافی ، ج۲ ، ص ۸۰ و ۱۴۴و ۱۴۵ و ۱۴۶ و ۱۷۰)
سختترین چیزی که خدا به بندگانش واجب کرده است، ذکر خداست و منظور از ذکر خدا همین معنای سوم است.(کافی، ج۲، ص ۸۰)
ذکر خدا، یعنی حالتی در انسان که وقتی با عمل مواجه میشود، خدا را در نظر بگیرد و اگر طاعت بود انجام دهد و اگر معصیت بود، ترک کند.
این تنها واجبی است که خدا برایش هیچ حد و مرزی و قیدی مطرح نکرده است و سختترین چیزی است که خدا بر بندگانش واجب کرده است.
معلوم شد که ذکر الله هم مثل خیلی از مفاهیم دیگر که در قسمت مفاهیم اخلاقی(دنیا و عقل و ایمان و …) معنایش در ادبیات قرآن و روایات، با معنایی که ابتداء به ذهن میرسد متفاوت است.
ذکر الله یعنی حالتی که انسان خود را در مقابل دوربین خدا میبیند.
البته نه فقط عمل خارجیاش را بلکه فکرش و خطوراتش و حتی ناخودآگاههای باطنش را نیز فیلم برداری میکنند.
دینداری کاریکاتوری دینی است که در آن تناسب اجزاء دین از بین رفته بود و آنچه مهم بود کم اهمیت تلقی میشد و آنچه مهم نبود پر اهمیت.
نتیجه این خواهد شد که دینی که میشناسیم کاریکاتوری میشود که به آن بخندیم!
شاید تا قبل از این پیامها به اهمیت ذکر الله توجه نداشتید.
منشأ گرفتاری
هر مشکلی سببی دارد و حل آن نیز راهی.
آیا تا به حال به منشأ سختیهای زیادی که در زندگی خود حس میکنیم توجه کرده ایم؟
به نظر شما منشأ این مشکلات چیست؟
خداوند متعال در قرآن(سوره طه آیه ۱۲۴) میفرماید: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى
یعنی: و هر کس از یاد من روی گرداند، پس همانا برای او زندگی تنگی خواهد بود و او را در روز قیامت نابینا محشور میگردانیم.
به نظر شما چرا چنین است؟
كسي كه یاد خداست، دست خدا را در زندگی خود میبیند. آنگاه چون خدایش را به خوبی میشناسد و به او اطمینان دارد، تنها دغدغهای که برایش باقی میماند، انجام وظیفه است.
بعد از انجام وظیفه، دیگر هیچ دغدغهای نسبت به وظیفه ندارد.
معمول مشکلات زندگی ما، مسائلی هستند که از این فکر ناشی میشوند که گویا قرار است ما گرداننده زندگی خود باشیم.
نوع نگرانیهای ما از نتیجه است و نه از وظیفه.
مؤمن واقعی، دغدغهای نسبت به نتیجه ندارد و تنها به فکر وظیفه است.
البته اگر وظیفه در مسیر طاعت الهی باشد، خرسند خواهد شد.
عمر به سرعت در حال گذر است و ما مانند یخ فروشی هستیم که سرمایه زندگیمان، لحظه به لحظه آب میشود.
چه قدر به آنچه که باید نزدیک شده ایم؟
خدایا به ما بفهمان که تو به همه چیز، می ارزی…
قلبی آرام
تا به حال در معنای این آیه فکر کرده اید؟
*(اَلا بِذکر الله تطمئن القلوب)*
آیه ایست که بارها خوانده ایم و شنیده ایم، اما چه قدر فهمیده ایم؟
به دلیل چند مسأله، ترجمه آیه دو یا سه «فقط» نیاز داریم.
یعنی: ای مردم آگاه باشید که ««««فقط و فقط»»»» دلها «با یاد خدا» «آرام» میگیرد.
اگر فکر میکنید منشأ نا آرامی شما، مشکلات است، سخت در اشتباهید.
مشکلات همیشه هست.
*(لقد خلقنا الانسان فی کبد)*(به تحقیق انسان را در رنج و مشکل آفریدیم، سوره بلد آیه ۴)
برای هر کسی از نوعی که برای خودِ او، سخت است!!!
به تجربه قطعی یک تاریخ دراز، هیچ وقت با حل مشکلات به آرامش نمیرسید.
مشکلات یکی میرود و بعدی میآید.
آرامش در «یاد خدا»ست.
معمولا قطب نماهای ضعیف، عقربه شان، در حال لرزیدن است و نمیتواند دائما هدف را نشان دهد.
خدایا کمک کن کمتر به سوی غیر تو بلرزیم…
وظیفه محوری
خداوند متعال به همه ما اندیشه «وظیفه محورانه» و نه «نتیجه محورانه» عنایت کند.
اینجا(تفکر وظیفه محورانه) ابتدای ورود به دین است.
راه فهم اینکه ما وظیفه محوریم یا نتیجه محور، توجه به دعاهای ماست.
اگر وقتی دعا میکنیم، دغدغه اول و آخر ما، درست عمل کردنمان است، یعنی وظیفه محوریم.
ولی اگر دنبال خوب شدن فلان چیز و غیره هستیم، یعنی هنوز نتیجه محوریم. حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
ترسِ خوب
در آیه ۲ سوره انفال، مؤمنان را منحصر میکند در گروهی که سه ویژگی دارند.
یکی از آن ویژگیها چنین است:
هنگامی که خدا را یاد میکنند دلهایشان ترسان میشود.
در آیه ۲۳ سوره زمر، در وصف اهل خشیت(نوعی ترس خاص) از خداوند متعال میفرماید که در نهایت دلهای اینها با یاد خدا نرم میشود و آرام میگیرد.
پس مؤمنان دو ویژگی را با هم دارند. هم دلهایشان با یاد خدا ترسان میشود و هم با یاد خدا آرام میگیرد.
قرآن تکه تکه زندگی ایده آل را شرح میدهد.
چه مقدار تا زندگی قرآنی فاصله داریم؟
این ترس چیست و چرا حاصل میشود؟
بعضی فقط دنبال امید و آرامش هستند، غافل از اینکه در رشد ما ترسها نیز بسیار مؤثرند. بیاندیشیم.
در برخی روایات ترس از خدا، به ترس از گناه تفسیر شده است.
ترس از کوتاهی ها. ترس از آثار دنیوی و اخروی گناهان.
خداوند دلهای همه ما را از یاد خودش، پر کند.
دلی که با یاد خدا پر نشود، با چه چیزی پر خواهد شد؟
چه چیزی بعد از حق، جز گمراهی خواهد بود؟(ترجمه بخشی از آیه ۳۲ سوره یونس)
یادت کردیم…
شاید تا به حال شده باشد، دوست داشته باشید کسی از شما یاد کند.
معمولا هر چه آن شخص، ارزش بیشتری داشته باشد، از اینکه ما را یاد کرده باشد، بیشتر خوشحال میشویم.
بعضی اوقات، دوست داریم ما را یاد کنند، تا مشکلمان حل شود. مثل حضرت یوسف که برای حل مشکلش به آن زندانی گفت که من را نزد اربابت یاد کن.
کسی که کلید همه مشکلات دست اوست، خداست.
از هر نظر هم بالاترین است.
اگر چنین است و ما به این باور رسیده ایم، باید با شنیدن این آیه از ذوق ندانیم چه کنیم:
فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُم(آیه ۱۵۲ سوره بقره) : پس من را یاد کنید تا شما را یاد کنم.
ذکر خدا سبب افزایش محبت به او و ایمان به او میشود.
امیدوارم خداوند متعال به همه ما توفیق عمل به دانسته هایمان را عنایت کند.
نعمتهای او…
یکی از اموری که خیلی در حالات معنوی انسان تأثیر گذار است، «یاد نعمتهای خدا» است.
ما معمولا به محض اینکه مریض میشویم یا مشکلی بر میخوریم، شاکی و معترض، همه لطفهای خدا به خود را فراموش میکنیم.
غافل از اینکه در همان حال، نعمتهایی که داریم، بسیار بیش از نداشته هایمان است.
منشأ این روحیه مقایسه خود با دیگران است.
البته ای کاش این مقایسه ها هم از روی آگاهی بود.
متأسفانه ما ظاهر زندگی دیگران را با واقعیت زندگی خود مقایسه میکنیم.
مقایسه ای که هیچگاه منطقی نیست.
تقصیر خودم بود… گردن خدا انداختم!
یکی از منشأهای اصلی مشکلاتی که گرفتار آن میشویم، کردار خود ماست.
وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ(آیه ۳۰ سوره شوری)
و هیچ مصیبتی به شما نمیرسد مگر اینکه به سبب آن چیزی است که خودتان انجام داده اید و خدا از بسیاری در میگذرد.
معمولا در پیدایش مشکلات خودمان را بی تقصیر میدانیم، غافل از اینکه نوع مشکلات تقصیر خود ماست.
ولی ما معمولا خودمان را از هر کوتاهی و بدی مبرا میدانیم و دیگران حتی خدا را مقصر میدانیم!
هیچ مصیبتی نیست مگر اینکه ناشی از کردار ماست.
استثناء
این قاعده، یک استثناء بسیار کوچک دارد و آن هم اولیای الهی و نفر اولهای بندگی خدا هستند.
مصیبت برای اولیای الهی، به جهت اشتباهاتشان یا برای پاک کردن گناهانشان نیست، بلکه برای رشد بیشتر آنهاست.
در سختیهاست که انسان رشد میکند.
لذا اگر برای من نوعی که از اولیای الهی نیستم، مشکلی پیش آمد به سبب اعمال بد من است و این مصیبت به جهت پاک شدن اشتباهاتم است، یا اثر مستقیم یا غیر مستقیم عملی است که انجام داده ام.
البته امکان دارد که خود خدا برای بنده ای ولو از اولیای الهی نباشد، مصیبتی نازل کند، به جهت اینکه رشد بیشتری کند ولی آنچه از مجموعه آیات و روایات استفاده میشود این است که چنین چیزی بسیار بسیار نادر است.
نگاه خود را به مشکلات اصلاح کنیم. مشکلات به نفع ماست.
بچه بی عرضه من…
حتی در تربیت فرزند، باید به صورت کنترل شده، در مسیر بچه مشکلاتی ایجاد کرد، تا روحیه او قوی شود و بتواند با مشکلات دست و پنجه نرم کند.
پدر و مادرهایی که به فکر ایجاد رفاه حداکثری برای فرزندشان هستند، به او بزرگترین خیانت را میکنند.
به تعبیر روایت امیر المؤمنین علیه السلام، بچه ای که در کودکی سختی نبیند، در بزرگی امیدی به خوبی و خیر او نیست.
حتی اگر از نظر فکری خوب بیاندیشد، به دلیل نداشتن روحیه قوی، قدرت مقابله با مشکلات و رسیدن به مقصود را ندارد.
بزرگترین خیانت به او هم توسط پدر و مادری انجام شده که خودشان هزار و یک سختی را تحمل کردند، تا بچه در رفاه کامل باشد.
افسوس و صد افسوس از این دوستیهای بدون آگاهی.
خدا را در زندگی خود ببینیم. چه قدر در زندگی به خود می اندیشیم؟
آیا بهتر نیست که به جای اینکه همه فکر و ذهنمان این و آن باشد، اندکی به خود هم بیاندیشیم؟
دانستنی ها بسیار بیش از آن است که کسی بتواند به آنها احاطه پیدا کند.
پس چه خوب است که دانستنیهایی را برگزینیم که بهترینها باشد.
به نظر شما، نماز چه طور میتواند، عقل ما را تقویت کند؟
چه طور میتواند، قدرت بصیرت ما را بیفزاید؟ آیا نمازهای ما چنین کارکردی برای ما دارد؟
نماز ابزاری بسیار پیشرفته است، که اگر ندانیم از آن چه استفاده هایی میشود کرد، به سان کسی میمانیم که تلویزیونی را روشن کند و از آن به عنوان چراغ مطالعه استفاده کند!
نماز و زکات
خداوند متعال در اول سوره بقره، مؤمنین را در چند آیه، معرفی میکند.
کسانی که به غیب ایمان میآورند و نماز اقامه میکنند و از آنچه به آنها روزی دادیم، انفاق میکنند.
و کسانی که به آنچه به سوی تو نازل شده و آنچه قبل از تو نازل شده ایمان میآورند و آنها هستند که به آخرت یقین دارند.(آیه ۳و۴)
میتوان ویژگیهای مؤمنین را در دو دسته تقسیم کرد.
ویژگیهای اعتقادی و ویژگیهای عملی.
جالب اینکه در این آیه، دو ویژگی عملی ذکر شده است.
نماز و زکات! چرا این دو؟ از بین این همه عمل، چرا این دو را خداوند ذکر کرده است؟
نماز خلاصه رابطه با خداست و زکات خلاصه رابطه با خلق است.
نماز یعنی چه قدر هوای خدا را داریم.
زکات یعنی چه قدر هوای خلق خدا را داریم.
کسی که زکات میدهد امین هم هست.
کسی که زکات میدهد به فکر کمک به مردم هم هست.
کسی که زکات میدهد به فکر از خود گذشتگی هم هست. حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
واضح است که کسی که زکات میدهد دزدی نمیکند. حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
امان از این پراکندگی ها
خورشید دمای زیادی دارد. حدود ۵۰۰۰ درجه سانتیگراد.
اما خورشید در روی زمین، دما را به زحمت، تا ۵۰ درجه میرساند.
آیا مشکل دوری خورشید است؟ خیر. در همین زمین در کوره های خورشیدی بزرگ، دما را تا حدود ۴۰۰۰ درجه ساتیگراد بالا میبرند.
مشکل چیست؟ پراکندگی!
وقتی در کوره، پراکندگیها، به تمرکز تبدیل شود، ۵۰ درجه به ۴۰۰۰ درجه میرسد.
ما هم در زندگی خود، گرفتار پراکندگیهاییم.
نماز یعنی روزی چند بار، همه پراکندگیها را روی یک نقطه متمرکز کنیم و آن نقطه هم یک نقطه معمولی نیست.
کسی است که اول و آخر هستی است. حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
کسی است که دل هر ذره از هستی را پر کرده است. یعنی خدا. حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
فرق ما و رسول خدا!
پیغمبر خدا، بر سر قبری که تازه بدن او را در آن گذاشته بودند، نشستند.
سنگ لحد بر روی قبر گذاشته شده بود. حضرت با دقت، سنگهای کوچک را اطراف سنگ لحد میچیدند.
اصحاب همه از نوعِ دقت رسول خدا در چیدن سنگهای ریز متعجب شده بودند.
رسول خدا فرمودند: من هم میدانم که این قبر و شخص داخل آن به زودی میپوسند ولی:
خداوند متعال بنده ای را که وقتی کاری انجام میدهد، محکم و درست انجام دهد، دوست دارد.(امالی مرحوم صدوق،ص۳۸۵)
انصافا بین آنچه آنچه پیغمبر از ما انتظار دارند و اعمال ما، فاصله بسیار است.
نماز یکی از مهمترین عبادات ماست. کوتاهی در آن از عادات ماست.
توجه در آن از سویی، وقت آن از سویی، کیفیت رکوع و سجود آن از سویی در کمتر کسی دیده میشود.
اگر به ما بگویند، پیغمبر شما، در یک مسأله پیش و پا افتاده، نهایت دقتش را میکرد تا به بهترین نحو انجام شود، و شما در مهمترین مسائل چنین وضعی دارید، چه باید پاسخ بدهیم؟
جز اینکه بگوییم: آقا! اسم ما مسلمان است! مسلمانی از ما انتظار نداشته باش!
کوتاهیهای ما انتها ندارد.
اگر محصلیم، در خواندن، اگر شاغلیم در کار، اگر عابدیم، در عبادت.
گویا کوتاهی عادت ماست.
اگر به کوهها روی بیاورند،کوهها خاضع خواهند شد.کافی،ج۸،ص۲۹۴
دلشان از تکه های آهن محکمتر است، زیرا آهن در کوره آب میشود ولی دل اینها، اگر دفعاتی بمیرندو زنده شوند، تغییری نمیکند. حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
فرصت طلایی
وقت گرفتن از افراد مهم، خیلی سخت است. معمولا سرشان شلوغ است و به راحتی به کسی وقت نمیدهند.
معمولا ما هم وقتی چیزی را به سختی به دست بیاوریم، بیشتر قدر میدانیم.
اگر به سختی از شخصیتی که خیلی کارها از دستش بر می آید، وقت بگیریم، سعی میکنیم بیشترین استفاده را از آن وقت ببریم.
قبل از جلسه، صحبتهای خود را آماده میکنیم و حتی چندین بار، با خود مرور میکنیم تا در جلسه به بهترین نحو بتوانیم از وقت استفاده کنیم.
ولی غفلت ما انسانها این است که خدای متعال بی مزد و منت، روزانه ۵ بار به ما فرصت ملاقات داده است.
خدای مهربان و توانمندی که، گره همه امور و مشکلات زندگی ما دست اوست.
آیا اشتباه نیست که ما با چنین خدایی صحبت کنیم ولی حواسمان به حل مشکلات روزانه باشد!
آیا این خدایی که با او صحبت میکنیم، حلّال مشکلات ما نیست؟ آیا نمیتواند گره از کار ما بگشاید.
چه زیباست که هر وقت، در نماز، به فکر کاری از امور روزانه خود افتادیم، سریعا به خود تذکر دهیم:
خدایا من تدبیر تو را بهتر از تدبیر خود میدانم. بعد از نماز، بهترین تدبیر را به ذهن من بفرست. حضور قلب در نماز و نماز با توجه و یاد خدا
معنای سبحان الله
سبحان الله یعنی خدایا تو پاک و منزهی از هر نقصی.
از اینکه در زندگی ام به تو اعتماد کنم ولی تو پاسخ این اعتماد را ندهی.
توصیه میکنم بعد از این صفحه، صفحه «خدای واقعی» را هم بخوانید تا بهتر بتوانید در نمازتان خدا را درک کنید. همچنین برای آشنایی عمیقتر با معنای اذکار نماز، اینجا را بخوانید.
سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین