بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه آنچه در این صفحه میخوانید
از مهم ترین راه های موفقیت : کانونی کردن قوای درونی، راهکاری برای تقویت اراده
آنچه در این صفحه می خوانید:
-
انواع انسان های موفق
-
منشأ اینکه گاهی نمیتوانیم به دانستههایمان عمل کنیم، چیست؟
-
ویژگیهای مهم انسانهای عقلگرا
-
ویژگیهای مهم انسانهای احساسگرا
-
روش تقویت اراده و پشتکار
از مهم ترین راه های موفقیت : کانونی کردن قوای درونی، راهکاری برای تقویت اراده
تا زمانی که استعدادهای وجود ما پراکنده باشند، به کاری نمیآیند. باید آنها را شناسایی و یک جا جمع کرد تا بتوانیم به دستاوردهای بزرگ برسیم – راه رسیدن به موفقیت
انواع انسانهای موفق – انواع موفقیت
موفقها یک نوع نیستند.
برخی صرفا خیال میکنند موفق هستند.
فکر میکنند اگر کف و هورایی پشت سر آنها بود و پول و شهرتی، موفق شدهاند.
به نظر میرسد موفق واقعی کسی است که اولا در مسیر بهترین کارها باشد و ثانیا بیشترین مقدار فعالیت در این مسیر را داشته باشد.
به عبارت دیگر، موفق کسی است که بهترین کار را به بیشترین مقدار انجام دهد حتی اگر به نتیجهای نرسد، چون نتایج کارها دست ما نیست.
ما مأمور به وظیفه هستیم.
ما در راه رسیدن به موفقیت تلاش میکنیم و تلاش برای ما به معنای رسیدن به مقصد است، هر چند نتیجهای که از آن تلاش انتظار میرفت نصیبمان نشود.
البته میدانیم که «بهترین کار» برای هر کس متفاوت است.
ممکن است بهترین کار کسی کسب علم باشد و بهترین کار شخصی دیگر، تجارت. ممکن است بهترین کار برای شخصی مجموعهای از چند کار باشد، و برای شخصی دیگر مجموعهای از چند کار دیگر.
حال که بنا شد، بهترین کارها را به بیشترین مقدار انجام دهیم، دو مشکل بزرگ در راه قرار دارد.
اولین مشکل این است که از کجا بدانیم بهترین کار هر کسی چیست و دومین مشکل این است که مگر هر گاه خوب بودن، چیزی را دانستیم، میتوانیم به بیشترین مقدار، مشغول آن باشیم.
معمولا انسانها نمیتوانند به آن چیزی که خوب میدانند، عمل کنند. چه باید کرد؟
برای حل مشکل اول باید به سراغ ملاکهای انتخاب رفت.
بهترین انتخاب هر کسی متناسب با ویژگیهای ذاتی او و نیز شرایط خارجی او خواهد بود. آیا ما خود را به طور کامل میشناسیم.
آیا محیط پیرامون خود را به طور کامل میشناسیم؟
متأسفانه شناخت ما از هر دو بسیار ناقص است. در اینجا نیازمند کمکی خارجی هستیم.
نیازمند منبعی هستیم که ما و دنیای اطراف ما را به طور کامل بشناسد و ما را راهنمایی کند. آیا خدا برای ما چنین منبعی آفریده است.
صبر کنید تا قسمت دوم را هم مورد بررسی قرار دهیم. موفقیت
منشأ اینکه گاهی نمیتوانیم به دانستههایمان عمل کنیم، چیست؟
عمل ما ناشی از دو قوه اساسی در وجودمان است.
عقل و احساس یا به تعبیری علم و عشق یا به تعبیری دیگر بینش و گرایش.
برخی از انسانها عقلگراتر هستند و بیشتر به دانستههای خویش اهمیت میدهند و برخی به عواطف و گرایشهای خود. موفقیت
انسانهای عقلگرا دو ویژگی مهم دارند.
اول اینکه معمولا انسانهای با ثُباتی هستند.
مثلا اگر بفهمند درس خواندن کار خوبی است، روزانه ۳-۴ ساعت درس میخوانند. اما مشکل اصلی عقلگراها، خشک و کم هیجان بودن آنهاست.
این مسأله باعث میشود که نتوانند ۳-۴ ساعت را به ۱۲ ساعت برسانند.
هیجان و شور کافی برای کارهای بسیار سنگین را ندارند.
این مسأله باعث میشود که آنها به دلیل ثُبات، انسانهایی باشند که گلیم خود را از آب میکشند ولی به دلیل عدم شور و هیجانِ کافی، نتوانند انسانهای چندان موفقی باشند، زیرا توان انجام کارهای بسیار بزرگ را ندارند.
انسانهای احساسگرا به عکس آنها هستند.
اول اینکه بسیار پر شور و پرهیجان هستند و به عنوان مثال اگر تصمیم بگیرند درس بخوانند، روزی ۱۲ ساعت درس میخوانند ولی مشکل اصلی آنها این است که بسیار دم دمی مزاج هستند و بعد از یک هفته درس خواندن، پنچر میشوند و دیگر نمیتوانند درس بخوانند.
روش تقویت اراده و پشتکار
چه باید بکنیم تا عقل و احساس، کانونی شوند. یعنی هم ثبات عقلگرایی را داشته باشیم و هم شور و هیجان احساسی را.
اگر بتوانیم با این دو بال پرواز کنیم، قدم در مسیر رسیدن به موفقیتهایی بسیار بزرگ گذاشتهایم.
عقل در این میان میگوید:
ای دوست من!
تو برای موفقیتهای بزرگ نیاز به احساس داری.
ولی به حرف منِ عقل گوش بده و منبعی پیدا کن که «نهایت همه زیباییها» باشد و سیم دلت را به او وصل کن.
اگر احساسات تو به چنین منبعی گره بخورد، دیگر نه دمدمی خواهی بود و نه شور و هیجان را از دست خواهی داد.
با این کار میتوانی احساسگرایی باشی که ثبات عقلگرایان را دارند.
دین در این عرصه وارد میشود. موفقیت
خدا میفرماید:
بنده من!
من برای تو چنین منبعی میآفرینم که بتوانی به جمال و جلالش هر لحظه، نگاه کنی و سرمست عشق حقیقی شوی و به دنبال آن، یک «انسان» شوی.
آنجا که میفرماید: إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا : خدا اراده کرده که تنها از شما اهل بیت، هر نوع رجس و پلیدی را از بین ببرد و شما را به تحقیق پاک گرداند.
نتیجه اینکه این مبنع سراسر زیبایی را برای تو آفریدم. جایی که هیچ پلیدی و زشتی نیست و سراسر طهارت و پاکی است.
بعد از آن میفرماید: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْنا : بگو از شما در مقابل رسالت اجری نمیخواهم مگر مودت و دوستی نزدیکانم.
طبیعی است که باید عشق بورزیم به چنین منبعی که از هر آلودگی پاک است.
و بعد هم حکمت این دستور(دوست داشتن اهل بیت) را میفرماید: قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُم : بگو آنچه از شما به عنوان اجر خواستم پس برای خود شماست.
پس این محبت به سود خود ماست. ائمه دینِ ما به قدری عشق در انسان تولید میکنند که میتواند خروجی قطرهای از آن عشق، چمران باشد. چمرانی که نمیدانم از «چ» او میتوان گفت یا خیر.
البته باید انسان به این منبع سراسر زیبایی نگاه کند.
اگر چشم عقلش را به منبع زیباییها و جلوه اسماء و صفات الهی در مخلوقات بگشاید نمیتواند عاشق نشود.
به قول عین صاد ما ذاتا عاشق آفریده شدهایم.
نگاه کردن شرط مهمی است. احساس لحظه به لحظه، نیاز به تجدید دارد و با خاطرات نمیتوان احساسات قوی تولید کرد.
باید «آن به آن» به مظهر جلال و جمال الهی نگریست.
برخی دوستان میگفتند که «چرا خود خدا را نگفتی؟ و رفتی سراغ مظهر جمال و جلالش؟».
واقعیت این است که تا کسی اینها را نشناسد، نمیتواند خدا شناس شود.
چه از خدا میداند آنکه «علی» سلام الله علیه نشناسد؟
چه خوب گفت شاعر: به علی شناختم من به خدا قسم خدا را. چه خوب فرمود مولایمان: من عرفکم فقد عرف الله(آنکس که شما را بشناسد خدا را شناخته است).
خلاصه اینکه نگریستن دائمی به این حجتهای الهی، عشقی در انسان میآفریند که انرژی آن غیر قابل وصف است و به تعبیر روایتی که چندی پیش ذکر کردم، شخصیتی از ما میسازد که از کوهها محکمتر است و آن طور که در وصف یاران امام زمان گفته شده است، شخصیتهایی میسازد که اگر به کوهها رو بیاورند، آنها را نابود میکنند.
نگریستن دائمی هم راههایی دارد.
مهمترین نکته در مورد نگریستن دائمی این است که انسان چشمِ دیدن داشته باشد.
اگر کسی چشمِ خود را کور کند، دیدنی در کار نخواهد بود.
کسی که نگاههای ناپاک و خائنانه دارد و کسی که دل خود را با امور ناپاک آلوده میکند و روح خود را میکُشد، توان دیدن ندارد.
کسی که میخواهد وارد این عرصه شود، اول باید از اموری که موجب مرگ قلب میشود، جلوگیری کند.
باید مدتی به تهذیب نفس بپردازد تا چشم دلش باز شود.
بعد از اینکه روح او زنده شد و چشمِ دلش باز، میتواند با رعایت برخی نکات، نگریستن به زیباییهای این منابع را در خود به صورت دائمی تقویت کند و به مرور زمان به قلههای انرژی دست پیدا کند.
مهمترین نکته در راستای دائمی کردن نگاه، عبارت است از: قرار دادن اموری در زندگی که بهانه نگریستن دائمی به این منابع باشد.
گاه با روزی دو دقیقه مناجات محقق میشود.
گاه با رفتن به هیئت. گاه با نیت کار کردن از طرف آنها. گاه با طلب کمک از آنها.
گاه با خواندن زیارت نامه و گاه با ریختن قطرهای اشک. مهم این است که این امور دائمی باشند.
مداومت بر این امور از انسان عاشق میسازد. چرا به پیاده روی برای زیارتِ امام حسین توصیه میکنند؟
این سختیها که انسان در مسیر وصال به اینها تحمل میکند از انسان عاشق میسازد چرا که همه ما، آنها را دوست داریم ولی چه قدر؟
شخصی دوست دارد ولی به اندازه خرما.
دیگری کمی بیشتر.
ولی آن کس که واقعا تار موی امام زمانش را به دو جهان نمیدهد، باید کار کُشته شده باشد. موفقیت
تحمل سختی در راه وصال این کارکُشتگی را میآفریند، چرا که در سختیهای مختلف و رها کردن خرماهای مختلف، دائما هزینهی صرف شده روی محبوب افزایش مییابد و در نهایت هیچ چیز قدر او را نخواهد داشت.
حال این مطلب را کنار مشکل اول بگذار.
ما دو مشکل داشتیم. اول اینکه نمیدانستیم بهترین کارها برای ما چیست و دوم اینکه چه طور استعدادها را کانونی کنیم.
دومی را شرح دادیم و با این شرح تکلیف اولی نیز روشن شد. این منابع زیبایی، به ما میگویند که باید در چه زمینهای خرج شویم. به ما یاد میدهند که مجموعه زندگی ما، چگونه باید باشد که در نهایت اعتدال و نهایت تعالی باشد.
دین نسخهایست که بر اساس توانهای افراد تنظیم شده است تا هر کسی به اندازه ظرفیت خود از آن بهره ببرد و به همان اندازه، درجات کمال را به بهترین صورتی که مخصوص خود اوست، طی کند.
این همان وعده ایست که خداوند متعال در قرآن آن را چنین بیان میکند:
*(الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)*
کسانی که در راه ما تلاش کنند به تحقیق آنها را به راههایمان هدایت میکنیم.
یعنی دو شرط دارد. اگر تلاش کنیم و اخلاص داشته باشیم(اخلاص از «فینا» فهمیده میشود)، وعده هدایت الهی به بهترین راهها قطعی است. موفقیت
خداوند با چندین تأکید در این آیه مبارکه وعده داده است که کسی را که تلاش مخلصانه در راستای دین حق داشته باشد، به بهترین راههای الهی هدایت خواهد کرد. موفقیت
اینها که گفتیم، یعنی یکی از فوائد مهم دین شکوفایی استعدادهای انسانی به گونهای حداکثری است و لذاست که میبینیم در این دستگاه، افرادی تربیت میشوند که جنس موفقیتشان با بقیه موفقهای جهان فرق میکند. موفقیت
عقلانیت و عشق دو بال پروازی هستند که سبب عروج به آسمان کمالات میشوند.
توصیه میکنم نوشته «قطره ای از زیبایی های دین در یک نگاه» را از دست ندهید. این نوشته تا حد زیادی مکمل نوشته حاضر است.
همچنین مفصلتر همین بحث به اضافه خیلی مباحث مهم دیگر، با عنوان «و تو چه میدانی هدف چیست!؟ هدف پیدا کردنی نیست بلکه هدف برآیند بردارهای وجود ماست» آمده است.
سبحان ربک رب العزة عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد لله رب العالمین
سلام. بنده مصیب مالک رئوف هستم. کارشناس رشته بهداشت حرفه ای و در یکی از مراکز سطح شهر مشهد مشغول بکارم. خیلی وقت بود که برای رهایی از سردرگمی در زندگیم دنبال راه حل بودم. تا اینکه از طریق سفارش یکی از دوستانم با سایت شما آشنا شدم. و اولین مطلبی که خوندم در مورد هدف که برآیند گرایش های وجودی ماست رو خوندم و ازون مهمتر شناخت عقل و احساس بعنوان دوبال موفقیت. خیلی عالی بود. امروز می خوام به اتفاق خونواده ام به زیارت امام رضا برم انشالله. و استارت تمسک به این منشا خیر و پاکی رو در خصوص تزکیه نفس و یک شروع خوب داشتن رو بزنم و از شما و مطالب آموزندهای که ارائه کردید بسیار ممنونم. و آرزوی خیر و برکت برای شما و همراهانتان را دارم.
سلام علیکم و رحمه الله
الحمد لله
موفق باشید ان شاء الله